باز هم سردرگمی
عزیز مامان امروز از اون روزای بد بود
از اون روزا که نمی دونم چرا ...
دخترکم تو تمام کارهات واسم شیرین همه ی همش
اما وقتی بی دریغ بهانه میگیری نمی دونم باید چه کارکنم.
خیلی تنهام دخترم.
و این تنهایی گاهی من و به شک می اندازه که آیا حداقل در قبال تو درست برخورد میکنم.
نکنه فردا تو با من خوب نباشی.
نکنه من و دوست نداشته باشی
و یا واست ارزشمند نباشم.
دختر شیرینم، اما اگه یه روز اونطور هم شد و من دلم مثل خیلی اوقات که بی وقفه و بی دریغ محبت کردم ،شکست ، هرگز تردید نکن که مامان بی نهایت دوستت داره.
تو بهترین دلیل زنده بودن منی قربونت بشم
کاش انقدر زنده باشم که بتونم کاری کنم و طوری پرورشت بدم که هرگز نیازمند محبت کسی نباشی و بتونی خودت و تنها خودت هم دیگرام اطرافت رو و هم خودت رو مدیریت کنی
دوستت دارم هرگز به این شک نکن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی