گرفتن از شیر
عزیز دلم
حالت بهتر شده و من از دیروز ساعت 2 تصمیم گرفتم که شیر رو کم کم ازت بگیرم.
رفتم و صبر زرد و ار عطاری خریدم و رو می می زدم.
تو اومدی سراغش و من هر چند اشتباه می دونم اما راه دیگه ای بلد نبودم همونطور که از قبل هی بهت می گفتم ، گفتم مامانی وقتی بزرگ بشی می می تلخ و بد مزه می شه ها .
شاید تلخ شده باشه
و تو خوردی و وااای چهرت دیدنی بود واقعاً!!!
بعدشم تا یاد می می می افتادی یه جوری از ته دل می گفتی "اه اه اه"!!
دیشب سخت خوابیدی
اما امشب یکم بهتر بود .
شب ها بهت شیر میدم فعلاً چون خودم هم خیلی در غیر اینصورت ازیت می شم.
دخترم داری بزرگ میشی ها!!!
دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی