آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

کلمات جدید

1393/10/11 0:23
نویسنده : مسی
254 بازدید
اشتراک گذاری

مامان:مامی

بابا:آبا و گاهی هم بابا

آرش:آد(Adaa)

مسی:مامی

خاله:آله

دایی:دایی

عمه:عم

عمو:عم

شیما:میما

آذر:آد(Adaaa)

مریم:مم

گل:دل

دوغ:دو

ماهی:مایی

 چند روز پیش زنگ زدم به خاله تا بهش بگم می تونی خاله و آذر رو بگی.خاله تا شنید گفت : بی طاقت شدم و اومد و شریع تو رو دید!!

پریروز

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان فرزانه
11 دی 93 0:44
الهی خیلی دوست دارم هرچی زودتر دختر منم زبون باز کنه یه خواهشی ازت دارم ملتمسانه مادرانه ازت میخوام به دخترم رای بدی خواهش میکنم عدد74 رو به 1000891010 بفرست البته انگلیسی برات هزینه ای نداره ولی برای من یه دنیا ارزش داره من و دخملم به رای تو دوست خوبم احتیاج داریم تو رو خدا نگو ولش کن بابا منتظرتیم راستی به ماهم سر بزن تا عکسمون رو ببینی نظر یادت نره منتظریم رای بدی لطفا تا 18 دی وقت داره
لذت خاطرات به يادماندني کودکي دلبندانتان
11 دی 93 14:09
با سلام و خدا قوت خدمت شما دوست عزيزم از ثبت روز به روز خاطرات ني ني هاي با مزه خودتان لذت مي بريد.درسته؟؟ حالا ما يک پيشنهاد به يادماندني برايتان داريم براي ديدن اين پيشنهاد به ما سربزنيد با آرزوي شادي ، سلامت و ثروت براي شما و کودک دلبندتان
mahtala
13 دی 93 16:52
عزيزم ! ولي منظورت از خاله كي بود ؟‌
مسی
پاسخ
خاله آرش. ما همه بهش میگیم خاله و گاهی هم می گیم خاله آذر، یه جورایی مثل مادر آرش می مونه.
mahtala
15 دی 93 8:42
آها ..... فهميدم .... خب پس گفتي كه باردار بودي رفتي سورتمه تالش ؟!! يعني سوار هم شدي يا فقط همينطوري گردش كردين؟ ميخواستم ببينم در چه حد ديوونه اي؟!!
مسی
پاسخ
نه سورتمه رو نرفتم آبشار ویسادار و رفتم. اما بد نیست بدونی تو 7 ماهگی رفتم الموت . یه جاده ای داره خفن. سال بعد که آمیتریس به دنیا اومد دوباره رفتیم و همش واسه خودم سوال بود چه جوری با اون شکم رفتم!!!
mahtala
13 بهمن 93 19:50
با توجه به كارهايي كه در دوران بارداري كردي اين بچه حق داره شيطون بشه ... ميگن از همون موقع شخصيت بچه شكل ميگيره ....