فرمول جادویی
شیرین زبون مهربونم دوست داشتنی من
امشب شام و که خوردم به بابا گفتم من دیگه با اجازت از سر سفره بلند میشم. چون اگر بشینم الکی هی میخورم. پاشدم و رفتم طرفا رو یه سری گذاشتم تو ظرفشویی ...
همین حین تو یهو به آرش گفتی... بابا شما هم همینطوری؟
آرش گفت :آره بابا
بعد گفتی: پس بابا شما بشین بخور که خرو پف کنی!
بعد هم گفتی من و بابا هی میخوایم از هم مامان و بدزدیم! من پلانکتونم.. بابا آقای خرچنگ مامان هم فرمول جادویی!
آخه قربون اون ذهن خلاقت بشم من که آنقدر با مزه صحبت میکنی!
امروز برات یه کتاب شاهنامه خریدم و تو خیلی دوسش داشتی و چند صفحه ازش رو خوندی...
عاشقتم بی نظیر دوست داشتنی من
امشب شام و که خوردم به بابا گفتم من دیگه با اجازت از سر سفره بلند میشم. چون اگر بشینم الکی هی میخورم. پاشدم و رفتم طرفا رو یه سری گذاشتم تو ظرفشویی ...
همین حین تو یهو به آرش گفتی... بابا شما هم همینطوری؟
آرش گفت :آره بابا
بعد گفتی: پس بابا شما بشین بخور که خرو پف کنی!
بعد هم گفتی من و بابا هی میخوایم از هم مامان و بدزدیم! من پلانکتونم.. بابا آقای خرچنگ مامان هم فرمول جادویی!
آخه قربون اون ذهن خلاقت بشم من که آنقدر با مزه صحبت میکنی!
امروز برات یه کتاب شاهنامه خریدم و تو خیلی دوسش داشتی و چند صفحه ازش رو خوندی...
عاشقتم بی نظیر دوست داشتنی من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی