آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

اولین عاشقانه تو!

1398/1/27 11:39
نویسنده : مسی
374 بازدید
اشتراک گذاری
دیروز موهایت را شانه میکردم و تو بی هیچ توضیح اولیه گفتی...
مامان من وقتی آرتین و میبینم یه جوری میشم.... از قشنگیش از مهربونیش از ...
نمیدانم چرا ویران شدم انگار... دوست داشتنهای کودکانه هرچند بچهگانه و ساده است.. اما من تحمل رنج ساده تو را هم ندارم...
عشق و عاشقی را بگذار برای سالهای ستل بعد مادر...
امروز را کودکی کن...
کاش میتوانستم بگویم.‌.
"مامان من هرچی میپوشم ، آرتین میگه خیلی قشنگ شدی.. همش هم میخواد با من ازدواج کنه.. منم بهش میگم شاااید... شایدا..‌ ناز میکنم دیگه!"
"ماما مرستش دوست داره با آرتین ازدواج کنه اما آرتین نمیخواد‌.. پرستش هم همش میگه برو به آرتین بگو بیاد با من عروسی کنه!"
"مامان دیگه با آرتین حرف نمیزنم... آخه آرتین به من گفت با اون پسره دوست نیست.. اما بهم دروغ گفت"
خدایا من تحمل شوخی این حرفها را هم ندارم.. چه برسد به روزی که جدی شود!
بزرگ نشو مامان... کوچک بمان... کودکیهایت را ببین و لذت ببر...
عاشقتمو همیشه نگران
پسندها (8)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

❤️Maman juni❤️Maman juni
6 اردیبهشت 98 7:20
🌹
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
6 اردیبهشت 98 12:20
الهیییی😍😍.....به وب منم سربزنین ممنون