بدون عنوان
عزیز دلم هفته ی پیش عاشورا و تاسوا رفتیم خرم دره.
خیلی خوب بود هرچند کم بود.
روز شنبه دختر خاله ویدا و هانیه اومدن خونمون . و هانیه واست یه لیف با دستای خودش بافته بود. یکی واسه "هستی" و یکی واسه شما . البته کلی خورد و ریز هم آورده بودند مثل کش مو و سوهان عسلی و شیرینی و...
اما من هنوز نتونستم واسه دیدنی هستی خانم برم!!!
راستش از اینکه انقدر عزیزی خیلی خوشحالم:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی