آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

19دی1401

1401/10/19 17:27
نویسنده : مسی
350 بازدید
اشتراک گذاری


جمعه برای خاله مهرنوش تولد گرفتم ... خاله الهام که اومده بود مثل همیشه برات خرید کرده بود.... یه سریش هم بادکنک های نو عکس بود... امروز کلی باهاشون حال کردی...
بهت گفتم ...خاله الهام جون هم که بچه دارید ما هم باید برای بچه اش خرید کنیم...چند بار قبل هم گفته بودم...
امروز گفتی مامان چرا این و میگی؟
گفتم همینجوری آخه خیلی ذوق دارم بچه داعی عارف و ببینم.. چطور مگه؟
-اخه فک میکنم منظورت اینه که من خسیسم و برای بقیه دوست ندارم چیزی بخرم؟
-نه مامان من این منظور و نداشتم... ببخشید که این فکر و تو ذهنت آوردم.
-مامان تو نباید معذرت خواهی کنی، آخه تقصیر تو نبود که من چی فک کنم!
عاشقتم
پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)