بدون عنوان
این هفته آخر هفته رفتیم سد لتیان. با خاله مریم اینا و دایی امیر
کلا خوب بود.
جدیداً می گی "دا" و منظورت اینه که داغ.
5 شنبه هم سعید پسر عمو اومده بودن و تو کلی با اونها سرگرم بودی.
بعدش هم برای اولین بار بدون مامان با عمه خانم رفتی شام بیرون.کلی مضطرب بودم که همه چیز به خوبی پیش بره و همینطور هم شد و عمه جون کلی از شما تعریف کردن که چقدر خانوم بودی و اصلا سمت پیتزا نرفتی و همش سیب زمینی هات رو خوردی. البته یکم هم بهت نوشابه دادن که خوب نباید می دادن!!
و در اخر اینکه:
تصمیم گرفتم بزارمت مهد یه 3-4 ساعت در روز . امروز رفتم مهد سر کوچه رو هم دیدم . بد نبود.
تا ببینم چی می شه!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی