شب یلدا
عزیزکم امشب شب یلداست و من کنار تخت دراز کشیدم و تو تازه خوابیدی!
دیشب زلزله ۵.۲ ریشتری اومد که البته بابا فهمید اما من و زن عمو بانو که بابت مریضی عمو اومده بود متوجه نشدیم.
کلا امسال اولین ساای بود که شوق و ذوق یلدا رو نداشتم.. اما تو گفتی مامان درست کنیم و با هم درست کردیم و به سلیقه خودت چیدی.
راستش خیلی خیلی خیلی خوشحالم که دارمت... اما احساس میکنم بزرگترین خودخواهی من بودی و از این جهت قشنگ ترین اشتباه زندگیم.... اشتباه نه از بابت آمدنت به دنیا ی من، بلکه از بابت آمدم به دنیای تو.
میدونم خیلی اوقات خوب نبودم.
من و ببخش
اما تو برای بهترینی...
کوچولوی شیرین دوست داشتنی من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی