آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

روزای آخر اسفند

1393/12/24 1:28
نویسنده : مسی
191 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم سلام

این که منوزها سرکا خورده و بی حوصله هستی، سرما خوردگیی که انگار دوست نداره از کنارت بره:(

و من امسال تقریباً برای اولین باری هست که درست و حسابی خونه تکانی کردم .که خوب تا حدودی امیدوارم آخرین بار هم باشه و از سال بعد به همون رویه ی قبلی بر میگردم به امید خدا.

تو هم شیرین تر و هم عزیز تر می شی

خیلی شبها که می خوای بخوابی و آروم تو بغلم می مونی خیلی خوشم می آد که با اون آرامش وجودت فقط نگاهت کنم .

وقتی برات شعر می خونم آخر شون و می گی

وقتی می گم اسمت چیه؟ می گی :آمی

اسم بابات چیه؟آدش

مامان و چقدر دوست داری؟ دستت و بالا می بری و می گی: انقدر

و گاهی که من سرگرم کارام هستم می گی: مامان اینقدر( در حالیکه دستهات و بالا می بری) که منظورت اینه که مامان دوست دارم و من ان موقع ها دلم می خواد بخورمت!!

پسته:پبه یا بیبی

موز:ما

بستنی و ماست: ما

البته تقریباً همه چیز و می گی اما یکی از قشنگترینهاش "نه" گفتن.

مخصوصاً شب که بیدار می شی من بغلت می کنم تا بهت شیر یا آب بدم  بهت می گم : مامان بریم رو بالشت لالا ؟ دهانت رو باز می کنی و خیلی آروم می گی : نه!! و گاهی من و محکمتر می گیری و می گی :مامان مامان ( که یعنی می خوام پیش مامان باشم)

عزیزمی شیرین من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)