بی تابی های بی امان تو و بریدن های من
دخترم
واقعا دیگه بریدم
از صبح که بیدار میشی یه بند نق می زنی تا شب!
واقعا دیگه خسته شدم و یاد گرفتی که جیغ بزنی.
و من بریدم
عصبی شدم و جدا نمی دونم دیگه چی کار کنم.
تو داری زجر می کشی ومن هم باور کن نه کم از تو.
بعضی شبها انقدر که از شدت عصبیت در طول روز دندونام و فشار دادم درد می کنن و تیر میکشن!
کاش یه دارویی بود یا چیزی تا صبرم رو بیشتر میکرد تا سرت داد نزنم و با تو برخورد تند و یا خشونت آمیزی نکنم.
خسته شدم مادر خسته.
به زور می خوابی با گریه و...
به زور میخوری...
با نق بازی میکنی...
......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی