آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

بدون عنوان

1393/9/23 22:11
نویسنده : مسی
237 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدلم سلام

آخر این هفته رفتیم  چالوس با خاله مریم ٰ دایی امین و ..

جالب اینه که وقتی لباست و پوشوندم و رفتم ددستشویی و آمدمٰ یهو دیدم رژ لب من و از رو میز (‌که جدیداً یادگرفتی ازش بری بالا) برداشتی و کف زمین ٰ روی شوفاژ و در کمد دیواری و لباست و رنگ فرمودی!!!

به هر حال خوش گذشت . اما باز به این نتیجه رسیدم که واقعاً همصحبتی با خیلی از آدمها واسه من قابل تحمل نیست.

آدمهای مدعیٰ پوچ ٰ جلف و شاید بهتر بشه گفت سطحی!

اما کلاً خوب بود.

جدیداً یاد گرفتی من  و بغل می کنی 2 روزه که تا می گم مامان و بغل کن محکم دستات و پشت گردنم گره می کنی. و به جای " مامی" به من می گی "‌آمی" .

و جالب واسم که اونجا با اون دوستای جدیدمون که بودی انقدر روشون تاثیر گذاشته بودی که گفتن : ما هر کاری کنیم نمی تونیم مثل مسی بچه مون و تربیت کنیم.

هر روز عزیز تر از قبل واسم می شی

دوست دارم یه دنیاا!!!!!!!

امیدوارم که واقعاً تونسته باشم تا اینجا از عهده اش بر بیام!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

mahtala
30 آذر 93 11:09
از مزاياي خونه موندن همينه كه ميتوني بچه ات رو همون جور كه دوست داري بزرگ كني ...