"من"
فردا زود خواهد رسید، فردایی که دیگر تمنای آغوش مرا نداری که از من در گریزی.
خواهی گفت من دیگر بزرگ شده م،
و من
هنوز آلوده ی حس مادری کودکانه خواهم بود!!
این روزهای سخت می گذرند، می دانم.
و من فرداها حسرت تمام امروزی را خواهم خورد،که به اضطراب گذشت.
می دانم
می دانم
اما نمی توانم آسوده گذشت.
و فرداهای نزدیک اگر خواستی این عاشقانه ها را تجربه کنی، یادت باشد باید آماده کنی خودت را برای نبودن "من" ، دیگر نه مانند ازدواج که "نیم منت" می کند، بلکه مانند "هیچ" تمامی آن از تو می گیرد.
و شاید بد نباشد اگر بگویم، بیچاره همسر
بیجاره "من"!!
اما شیرین است این ندین های تریجی "من" .
بعید می دانم پشیمانت کند ،تمام سختی آن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی