آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

عزت شهر

1393/6/17 14:18
نویسنده : مسی
235 بازدید
اشتراک گذاری

گل من سلام

آخر هفته ی گذشته به اتفاق خاله آذر و عمه پریسا رفتیم شمال عزت شهر ویلای حاج خانم روزبهانی.

خیلی خیلی خوش گذشت و همه چیز خوب بود. و تنها چیزی که خیلی ناراحت کننده بود لگدهای شما تو راه بود و مسیر شلوغ رفت ما که راه 3 ساعته رو 6 ساعته رفتیم!!!

اونجا دوباره دریا رفتی و انقدر از شدت ذوق می خندیدی که حد نداشت.

و اما دیروز :

بهت سیب دادم که بخورب اما هی گاز می زدی و می انداختی . بعد یهو دیدم تکه های سیب خونی!

کلی ترسیدم و با بدبختی دهانت رو باز کردم دیدم اون دندونت که از رو لثه نیش زده بود خونی شده و بعد فهمیدم انقدر با سیب فشارش دادی که بترکه و دندونت دراد!!!

راستی جدیداً بینی  چشم و زبانت رو نشون میدی.

شمال هم که رفتیم یاد گرفتی وقتی می گیم هاپو چی می گه می گی: هاپ.

اما به به  رو دیگه نمی گی:(

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)