عزت شهر
گل من سلام
آخر هفته ی گذشته به اتفاق خاله آذر و عمه پریسا رفتیم شمال عزت شهر ویلای حاج خانم روزبهانی.
خیلی خیلی خوش گذشت و همه چیز خوب بود. و تنها چیزی که خیلی ناراحت کننده بود لگدهای شما تو راه بود و مسیر شلوغ رفت ما که راه 3 ساعته رو 6 ساعته رفتیم!!!
اونجا دوباره دریا رفتی و انقدر از شدت ذوق می خندیدی که حد نداشت.
و اما دیروز :
بهت سیب دادم که بخورب اما هی گاز می زدی و می انداختی . بعد یهو دیدم تکه های سیب خونی!
کلی ترسیدم و با بدبختی دهانت رو باز کردم دیدم اون دندونت که از رو لثه نیش زده بود خونی شده و بعد فهمیدم انقدر با سیب فشارش دادی که بترکه و دندونت دراد!!!
راستی جدیداً بینی چشم و زبانت رو نشون میدی.
شمال هم که رفتیم یاد گرفتی وقتی می گیم هاپو چی می گه می گی: هاپ.
اما به به رو دیگه نمی گی:(
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی