آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

تولد عمو

1398/8/4 9:58
نویسنده : مسی
742 بازدید
اشتراک گذاری
چند شب پیش تولد عمو بود و ما هم کیک خریدیم و رفتیم بالا.

این هم عکس های اونروز



خیلی جالب بود که موهات و درست کرده بودم و آوینا هم دلش میخواست . بهش گفتم خاله برو و شونه بیار تا موهات و درست کنم. به شدت گارد گرفتی که مامان من درست کنم!

شب هم که آمدیم خونه بهم گفتی " مامان اصلا دوست ندارم موهای آوینا رو هم درست کنی... اصلا."😃😃

و جالب تر این بود که آوینا تک تک رفتارهای تو رو الگو میگرفت ... وقتی داشتم ازت عکس میگرفتم تو رو نگاه میکرد و سعی میکرد فیگور بگیره... تو هم حرص میخوردی 😃😂

بمیرم برات .. بهت میگم مامان آدمی که قوی تره خوب دیگران ازش الگو برمیدارن اینکه بد نیست... اما تو باز حرف خودت و میزنی..." مامان دوست ندارم ادای من و دربیاره"







میمیرم برات... نمیدونی چقدر دوستت دارم... چقدر عاشقتم.. هم دلیل زندگیمی و هم همه هراس من.

خدا برای من همیشه تو و پدرت رو نگهداره....

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان هدیمامان هدی
27 آذر 98 22:16
الهی آمین. برای بچه‌ها رژ خیلی خیلی مضر البته نمیدونم چه مارکی میزنید ولی مراقب باشید. دسته گل هستند خودشون.