تولد عمو
چند شب پیش تولد عمو بود و ما هم کیک خریدیم و رفتیم بالا.
این هم عکس های اونروز
خیلی جالب بود که موهات و درست کرده بودم و آوینا هم دلش میخواست . بهش گفتم خاله برو و شونه بیار تا موهات و درست کنم. به شدت گارد گرفتی که مامان من درست کنم!
شب هم که آمدیم خونه بهم گفتی " مامان اصلا دوست ندارم موهای آوینا رو هم درست کنی... اصلا."😃😃
و جالب تر این بود که آوینا تک تک رفتارهای تو رو الگو میگرفت ... وقتی داشتم ازت عکس میگرفتم تو رو نگاه میکرد و سعی میکرد فیگور بگیره... تو هم حرص میخوردی 😃😂
بمیرم برات .. بهت میگم مامان آدمی که قوی تره خوب دیگران ازش الگو برمیدارن اینکه بد نیست... اما تو باز حرف خودت و میزنی..." مامان دوست ندارم ادای من و دربیاره"
میمیرم برات... نمیدونی چقدر دوستت دارم... چقدر عاشقتم.. هم دلیل زندگیمی و هم همه هراس من.
خدا برای من همیشه تو و پدرت رو نگهداره....
این هم عکس های اونروز
خیلی جالب بود که موهات و درست کرده بودم و آوینا هم دلش میخواست . بهش گفتم خاله برو و شونه بیار تا موهات و درست کنم. به شدت گارد گرفتی که مامان من درست کنم!
شب هم که آمدیم خونه بهم گفتی " مامان اصلا دوست ندارم موهای آوینا رو هم درست کنی... اصلا."😃😃
و جالب تر این بود که آوینا تک تک رفتارهای تو رو الگو میگرفت ... وقتی داشتم ازت عکس میگرفتم تو رو نگاه میکرد و سعی میکرد فیگور بگیره... تو هم حرص میخوردی 😃😂
بمیرم برات .. بهت میگم مامان آدمی که قوی تره خوب دیگران ازش الگو برمیدارن اینکه بد نیست... اما تو باز حرف خودت و میزنی..." مامان دوست ندارم ادای من و دربیاره"
میمیرم برات... نمیدونی چقدر دوستت دارم... چقدر عاشقتم.. هم دلیل زندگیمی و هم همه هراس من.
خدا برای من همیشه تو و پدرت رو نگهداره....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی