آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

۱۶ مهر ۹۸

1398/7/16 8:03
نویسنده : مسی
160 بازدید
اشتراک گذاری
حدود دو هفته است که به مدرسه میری.

وقتی ازم جدا میشی... اروم و سبک قدم برمیداری... هرگز پشت سرت و نگاه نمیکنی .. نمی دوی(هرچند گاهی کمی تند تر از معمول میری) یه آرامش و خودداری خاصی در وجودت هست که قزعا خدا رو شکر از پدرت به ارث بردی...

اما من هنوز و هر روز بعد از رفتنت...بغض میکنم!

دوستت دارم ..

جشن شکوفه ها ... و من منتظر  تا صدایت کنند.
در سرم پر  از هیاهو ، در چشمانم اشک .. و قلبم مملو  از غم، درد، حسرت و اضطراب.
.داشتم فکر میکردم چند نفر دیگر تا تو مانده؟
صدا زدند :
نفس... !
....
چقدر برای من این نام برازنده توست..
......
. نفس من لحظه لحظه علم آموزیت را پر شادی و شور زندگی برایت از خدا تمنا کردم..
آمین
















پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)