۱۷ مرداد ۹۸
دختر شیرینم... قشنگ ترین خودخواهی من...
این روزا خیلی درگیر مریضی هستیم..
داعی عباس انژیو شد. دایی مصطفی پاهاش شکست.. پدر جون آنژیو شد که امشب توicuمیمونه.. خودم کلا معدم بهم ریخته و دوسه روز پیش رفتم زیر سرم..
خلاصه فعلا ختم به خیر شده.. اما ایشالله که به خیر بگذره
تولدت بود تولد پرنیان و تولد عارف جون
واکسنت و زدم و ثبت نام کلاس اولت و انجام دادم..
خلاصه خیلی روزهای شلوغی بود...
راستی یاد گرفتی با ادامس بادکنک درست کنی... روز تولد عارف!
این عکس و دیروز ازت گرفتم.. لحاف تشک پریوش و اینطوری کردی و با تخت عروسک هات واسه خودت کاناپه ساختی😃
تولدت دوستت مرسانا و نفر سوم هم آدرینا ست
اینم عکس تولد خودت تو خونه است
تولدت تو کلاست
اسکوتری که داعی مصطفی و خاله مریم خریدن واسه تولدت
تولد عاف جون خودت این فیگور و گرفتی و اصرار که ازت عکس بگیرم!
این روزا خیلی درگیر مریضی هستیم..
داعی عباس انژیو شد. دایی مصطفی پاهاش شکست.. پدر جون آنژیو شد که امشب توicuمیمونه.. خودم کلا معدم بهم ریخته و دوسه روز پیش رفتم زیر سرم..
خلاصه فعلا ختم به خیر شده.. اما ایشالله که به خیر بگذره
تولدت بود تولد پرنیان و تولد عارف جون
واکسنت و زدم و ثبت نام کلاس اولت و انجام دادم..
خلاصه خیلی روزهای شلوغی بود...
راستی یاد گرفتی با ادامس بادکنک درست کنی... روز تولد عارف!
این عکس و دیروز ازت گرفتم.. لحاف تشک پریوش و اینطوری کردی و با تخت عروسک هات واسه خودت کاناپه ساختی😃
تولدت دوستت مرسانا و نفر سوم هم آدرینا ست
اینم عکس تولد خودت تو خونه است
تولدت تو کلاست
اسکوتری که داعی مصطفی و خاله مریم خریدن واسه تولدت
تولد عاف جون خودت این فیگور و گرفتی و اصرار که ازت عکس بگیرم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی