آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

تو خوشبختی عزیزم

1393/4/30 0:35
نویسنده : مسی
232 بازدید
اشتراک گذاری

آمیتریس عزیزم

جمعه 2هفته ی گذشته بابا سر کار بود و من خیلی ناراحت بودم که تنها می مونم. دوست نداشتم کرج برم و فکر می کردم که چقدر تنها می مونم.

یاد پارسال که باب شرکت اخوان کوفتی کار می کرد افتادم،که با اون حالم حاضر بودم جمعه ها هم برم سر کار اما تنها نباشم.

خیلی جالب بود که 4 شنبه بعد از ظهر خاله المیرا زنگ زد که می خواد بیار پیشمون،کلی خوشحال شدم .5شنبه که اونها اومدن هنوز نرفته، دایی مهدی زنگ زد که واسه شب بیاد پیشمون، و بعد پدر جون زنگ زد که می خواد بره خونه زن دایی وجیه و می آد فردا دنبالمون که با هم بریم!!!

وقتی رفتیم اونجا زن دایی کلی اصرار کرد که بمونیم خونشون و ما تا یک شنبه شب اونجا بودیم تا بابا اومد دنبالمون.

اخر هفته هم رفتیم شمال با دایی مهدی و عباس.

واقعا خوش گذشت .

تو برای اولیت بار رفتی تو دریا و اصلا از آب نمی ترسیدی!!

اما می دونی چرا می گم خوشبختی دخترم؟

چون واقعا همه تو رو خیلی خیلی دوست دارند.

مثلاً زن دایی وجیه که همه می دونیم واسه سختی هایی که کشیده زیاد حال و حوصله ی شلوغی و نداره و خیلی هم وسواس، واسه اینکه ما اونجا بمونیم واقعاً اصرار می کرد و دوست داشت که بمونیم پیشش، حتی با اینکه  تو یک ساعتی که تو رو گذاشتم و رفتم که کمی خرید کنم و تو خیلی بیتابی کردی و به قول زن دایی 15 دقیقه آخر هی می رفتی سمت در و می گفتی"ماما" اون بیچاره تو رو آورد بیرون خونه و تو حیاط سوار تاپت کرد و هی برد بالا و گردوندت . وقتی من و غزل رسیدم خونه (در باز بود)، دیدم زن دایی( با اون وسواسش) کلی اسباب بازی وسط خونه پهن کرده و تورو داره می چرخونه و هی ایفون و می زنه!!!

فهمیدم واقعاً دوست داره!!

خاله و عمه پریسا هم که واقعاً تو رو دوست دارم.

دو تا دایی هات هم با اینکه همش به من می گن انقدر رو بچه حساس نباش اما بینهایت تو رو دوست دارن. مثلاً تو شمال دایی مهدی بردت حمام!! زن دایی نازی همش می گفت منم با آمیتریس می خوام یه عکس خوب داشته باشم، دایی عباس همش چشمش بهت بود، زندایی مژگان می گفت حاضر پوشکت رو عوض کنه.بچه ها هم که بماند!!

آمیتریس جانم خوشحالم برات . امیدوارم بشه این خوشبختیت بیشتر و بیشتر بشه و همیشه .

دوست دارم عزیز مادر

راستی جدیداً یاد گرفتی ناز می کنی و می گی"ناری" 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

mahtala
4 مرداد 93 19:10
منم اميدوارم خوشبختي همه تون بيشتر بشه ... كه البته به هم وابسته است !