این روزها
چند روز پیش داشتی حرف میزدی و مثل همیشه بی انتها و بدون مکث... منم سرم پایین بود و جوابت و میدادم... یهو گفتی "مامان سرت و بابا کن روی ماهت و ببینم"! منم این شکلی بودم😁😗😙
چند روز پیش هم رفتی خونه عموت و گویا بلز آوینا رو خراب کردی و اومدی پایین.. و تا بهت گفتم چی شده؟ گریه کردی گفتی باز آوینا شکست بعد هم گفتی مامان میگن من عروسک آوینا رو خراب کردم.. من اینکار و نکردم.. زنگ زدم ببینم چی شده واقعا. زن عمو نیکتا جواب و نداد عمو زنگ زد و گفت آوینا رو من جریمه کردم!
گفتم.امیتریس میگه عروسک و خراب نکرده.. من میدونم دروغ نمیگه!
گفتن نه اون مال دفعه پیش بود... و در آخر هم گفت " عمو جان با با ز خودت هم اینطور بازی میکتی؟ هربار که میایی باید یه ضرری بزنی؟ !
نمیدونم چرا شاید رو عصبانیت حرفی گفته شده... اما جدا تحمل ندارم کسی بهت اینطور بگه و برخورد کنه!
حتی پدرت و حتی خودم.
خلاصه خیلی دلم گرفت چون چند روز به زن عمو ت گفته بودم اجازه بده آوینا بیاد اینجا .. چون اونها تحمل کوچکترین بهم ریختگی و .. ندارن! شاید واسه همین هم هست که آوینا حتی نمیتونه کوچکترین کارهای شخصی و انجام بده در عین حال که خیلی باهوش و خواستنی هست.
نمیدونم دخترم... خیلی نگران تو هستم
نگران تنهاییت... آینده ات.... شادیت و...
انگار تو اومدی و با خودت با تمام عشق یه دنیا نگرانی برام آوردی!
راستی تختت رو از حالت نوپایی درآوردیم و خیلی از مدل جدید اتاقت خوشحالی... منم از خوشحالیا خوشحال تر.😚😚
اینم چند روز پیش که با هم شنیسل درست کردیم.
اینم چند روز تو مهد در کنارت آرتین و پرستش هستند
چند روز پیش هم رفتی خونه عموت و گویا بلز آوینا رو خراب کردی و اومدی پایین.. و تا بهت گفتم چی شده؟ گریه کردی گفتی باز آوینا شکست بعد هم گفتی مامان میگن من عروسک آوینا رو خراب کردم.. من اینکار و نکردم.. زنگ زدم ببینم چی شده واقعا. زن عمو نیکتا جواب و نداد عمو زنگ زد و گفت آوینا رو من جریمه کردم!
گفتم.امیتریس میگه عروسک و خراب نکرده.. من میدونم دروغ نمیگه!
گفتن نه اون مال دفعه پیش بود... و در آخر هم گفت " عمو جان با با ز خودت هم اینطور بازی میکتی؟ هربار که میایی باید یه ضرری بزنی؟ !
نمیدونم چرا شاید رو عصبانیت حرفی گفته شده... اما جدا تحمل ندارم کسی بهت اینطور بگه و برخورد کنه!
حتی پدرت و حتی خودم.
خلاصه خیلی دلم گرفت چون چند روز به زن عمو ت گفته بودم اجازه بده آوینا بیاد اینجا .. چون اونها تحمل کوچکترین بهم ریختگی و .. ندارن! شاید واسه همین هم هست که آوینا حتی نمیتونه کوچکترین کارهای شخصی و انجام بده در عین حال که خیلی باهوش و خواستنی هست.
نمیدونم دخترم... خیلی نگران تو هستم
نگران تنهاییت... آینده ات.... شادیت و...
انگار تو اومدی و با خودت با تمام عشق یه دنیا نگرانی برام آوردی!
راستی تختت رو از حالت نوپایی درآوردیم و خیلی از مدل جدید اتاقت خوشحالی... منم از خوشحالیا خوشحال تر.😚😚
اینم چند روز پیش که با هم شنیسل درست کردیم.
اینم چند روز تو مهد در کنارت آرتین و پرستش هستند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی