آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

اتفاقات این روزها

1397/6/25 23:58
نویسنده : مسی
549 بازدید
اشتراک گذاری


دختر خوبم... روزهای سختی رو گذروندم...

روزهای تلخی که تهمت و تنهایی چاشنیش بود...

نمیتونم حس کنم هرگز بتونم ببخشم و یا فراموش کنم.. اما دارم سعی میکنم نادیده بگیرم و از ته قلبم واگذار کنم به خدا.

از حرفهای خنده دار و چندش آور پریسا  خیلی حالم بد شد...

از اینکه حتی نزدیک ترین دوستم هم گاهی من و نمیفهمه و به من شک میکنه...

ازاینکه چرا بعد از تولد سوپرایز و سفر خوبی که داشتیم  همه ورق ها طوری رقم خورد که از دماقم دراد😊

بگذریم

همه این روزها میگذرن و من حداقل پیش خودم خوشحالم که در حق هیچ کسی آگاهانه بدیی نکردم و براش بدی نخواستم... یه جورایی جز تو و مادرم نسبت به کسی عذاب وجدانی ندارم... راستش خدا تنها شاهد منه...

اینها رو برات مینویسم .. چون شاید یه روزی بخوای بدونی دلیل ناراحتی من چی بود.. روزی که بعید نیست من نباشم‌..

امروز قسمت بیشتر طلاهام و فروختم تا تاوان مهریه باشه...

در اینکه در حق من و ما اجحافی شد، خداوند حاکم...

در کل تو همه این روزها وجودت چقدر باعث دلگرمیم بود.. و حتما بهتر از من خواعی بود اما هر چقدر بزرگ تر میشی بیشتر میفهمم که چقدر شبیه من رفتار میکنی..

دوستت دارم

تو و پدرت و داعی هات بهترین الماسهای زندگی منید... خدا نگهتون داره برام..



پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
26 شهریور 97 11:24
مردم پشت سر خدا هم حرف میزنن باید محلشون نداد همین