آمیتریسآمیتریس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

ثبت لحظاتی سخت شیرین

مرگ

1397/3/6 14:24
نویسنده : مسی
848 بازدید
اشتراک گذاری


قشنگم سلام.

چه عنوان ترسناکی داره امروز متن نوشته هام!

مرگ!

امروز پدر خاله نیلوفر فوت شدن و این درحالیه که بارداره! خیلی حالم گرفته شد و شاید بیشتر از هر چیز به این فکر کردم که حالا خاله نیلوفر چقدر غمگین میشه!

شیرین من وسط همه چیز یاد تو افتادم! اونم تو روزی که من میرم، احساس کردم چقدر تنها میشی و چقدر خالی شاید!

گفتم حالا که زندم برات بنویسم. شاید یه روزی که نبودم و اینها رو خوندی برات مسکن بودن.

قشنگ مامان ، همیشه حس میکنم مرگ برای اون کسی که میره انقدر دردناک نیست که برای اونی که مونده!

همیشه حس میکنم اونیکه میره راحت میشه و اونی که مونده میمونه به یه دنیا خاطره و حسرت.

اما گلکم همه آرزوم اینه که تو رو بتونم قوی بار بیارم. قوی و بدون وابستگی های بیمار گونه. اما خودم بهت بیمارگونه وابستم! هرچند کلا من ادم وابسته ای هستم.

سعی کن همیشه خودت باشی و خود خوبت، بد بودن زندگی رو شاید برای خود ظاهریت راحت تر کنه اما دنیات و تار و سیاه میکنه. ارزو میکنم خود خوب و بهترین خودت باشی، که امیدوارم حتما اینطور بشه‌.

اگر من روزی رفتم یادت باشه زندگی پابرجاست ودیگران و تو حق زندگی دارید، پس  هرگز غم ها رو به خودت زنجیر نکن و بدون اگر دنیای دیگه ای باشه باز به هم خواهیم رسید و اکر هم نه  از هیچ بودن و به هیچ رسیدن حتما یک سیکل زندگی بوده و قطعا دوباره ترکیب میشیم باهم.

و این رو هرگز فراموش نکن، تو از بهترین قشنگ ترین و دوست داشتنی ترین اتفاقات زندگی من هستی و همیشه خوشحالم از بودنت
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
6 خرداد 97 16:18
غم اخرشون باشه.