اولین شعری که گفتی
تو دستم و گرفتی و بدو بدو کردی و
من افتادم و انقدر زخمی شدم و
تو گریه کردی ورفتی و من زنده شدم و
تو اومدی و دوباره دیدی من زندم
همیشه مهربون بودیم با هم
این اولین شعرت بود که گفتی...من متحیرم از اینهمه قشنگی که خدا در تو به من هدیه داد
من افتادم و انقدر زخمی شدم و
تو گریه کردی ورفتی و من زنده شدم و
تو اومدی و دوباره دیدی من زندم
همیشه مهربون بودیم با هم
این اولین شعرت بود که گفتی...من متحیرم از اینهمه قشنگی که خدا در تو به من هدیه داد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی