مامان همش من و دعوا میکنی ها!!
سلام عزیزکم
امروز عصر گفتم یه کاری کنم که هم خودم و هم شما حوصلت سر نره .شروع کردم به تزیین کردن یه سینی با CD،خیلی وقت بود تو ذهنم بود که انجامش بدم.
تو خوابت میامد آما دوست نداشتی بخوابی
تا قیچی رو برداشتم دلت هوای قیچیت و کرد . اما پیداش نکردی هی قر زدی منم نتونستم پیداش کنم .
بعدشم هی دست به قیچی می زدی و من بهت میگفتم "آمیتریس دست نزن!"
بعد یهو به من گفتی:
"مامان همش داری منو دعوا میکنی ها!!!"
واقعا چرا من میخواستم انقدر احمقانه تو رو سرگرم کنم . چرا فکر میکردم اینکاری که تو فقط باید نگاه کنی ، میتونه برات جالب باشه؟
نمی دونم.
شاید ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی