بدون عنوان
سلام گل من
پنج شنبه ی گذشته خیلی شب بدی بود، خیلی خیلی غصه خوردم و احساس تنهایی کردم، توتنهاییم کلی گریه کردم و خدا رو صدا زدم.
اما صبح جمعه انگار معجزه شده بود.
روز خیلی خوبی بود ، صبح بابا املت درست کرد ، بعدش من وسایلی که از تره بار خریده بود و جابجا کردم و صبحانه خوردیم و رفتیم جنگل تهرانپارس و بعدش هم که برگشتیم بابا برام یه کیک خیلی خوشمزه درست کرد.
یه جورایی شارژ شدم!!
خدا جونم ممنون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی