آخرین هفته اسفند ۹۶
دیشب رستوران خاله مریم بودیم قبلش بردمت حمام و به رسم هربار قبل از حمام صورت هم و رنگ انگشتی کردیم ومثه سرخپوستا شده بودی و امروز هم اوینا اومد خونمون و بازی کردید با هم خلاصه داستانی داریم باهم... دارم میمیرم از خواب اما تو اتاقت من و نگهداشتی و نمیزاری برم بیرون.... یکم میخوام واسه خودم باشم ...
نویسنده :
مسی
16:16