خیلی جالب بود
چند روز پیش داشتم خونه رو مرتب می کردم که یکی از شلوارات و که دیگه واست کوچیک شده بود و از خشک کن برداشتم و انداختی رو زمین پزیرایی که باهاش رو میزا رو پاک کتم بعد بندازمش بره . رفتم تو اتاق خواب خودمون یه کاری انجام بدم اومدم دیدم نیست حس کردم ممکن کار شما باشه اما خوب بسکه گاهی گیج می زنم گفتم ای بابا باز کجا گذاشتمش و بعدم گفتم ولش کن پیدا می شه حالا. چند دقیقه بعد رفتم تو اتاقت دیدیم در کشوت بسته است اما یکی از لباسات لاش مونده . متوجه شدم شما برداشتی شلوارت و گذاشنی اونجا. باورت نمی شه دلم می خواست بخورمت!!!
نویسنده :
مسی
22:13